۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

نيات و انگيزه ها -استادایلیا



چيزي که هميشه و بيش از همۀ کارهاي ديگر مرا به خود مشغول كرده بود موضوع تسليم الهي و خدمتگزاري به خدا بود. از کودکي و در همۀ کلام خدا متوجه شدم که اصلي ترين و تنها کاري که بايد انسان انجام دهد تسليم است و اولين تجسم تسليم، خدمتگزاري است. تسليم بودن تنها راهي بود که براي پيوستن به خداوند و اتصال به بي نهايت در دسترس بود. غير از اين راه ديگري در انديشه هايم و در آنچه از قرآن و احاديث و کلام مقدسين مي‌دانستم وجود نداشت. برايم تسليم به معناي همۀ خوبي ها، همۀ رستگاري، همۀ خوشبختي و همۀ خدا بود... از کودکي مهمترين و بزرگترين کار ممکن را همين تسليم بودن مي‌دانستم. مي‌دانستم كه خدا، قصدها و کارهايي دارد و مي‌خواستم که انجام دهندۀ اين کارها باشم و البته بزرگترين کارهاي خدا را انجام دهم. خودم را تسليم و خدمتگزار خدا مي‌دانستم...
در کنار اين قصد عظيم و نيت بزرگ در سالهاي نوجواني، انگيزه‌هاي ديگري هم به تناسب شرايط خودنمايي مي‌کردند و بعد از مدتي هم ممکن بود از بين بروند. انگيزه‌هايي مثل کشف اسرار، پاسخ دادن به ظلم‌هايي که در مورد خودم يا اطرافيانم مي‌ديدم، بالارفتن و برتري جستن و چيزهاي مشابه، اما اين قصدها در مقايسه با قصد تسليم و خدمتگزاري که خورشيدوار بود به شعله‌هاي شمع مي‌مانست که گاهي بودند و گاهي نبودند. سعي ام اين بود که هر طور که شده ديگران را هم به تسليم الهي و خدمت به خداوند دعوت کنم و عملاً به آن وادار کنم.
اما کدام خدمت بهترين خدمت بود؟ فکر مي‌کردم اگر خداوند يک انسان بود چه چيزي برايش مهم ترين‌ها بود و سعي مي‌كردم از طريق تفكر و تعمق، بيشتر در اين باره بدانم...
سعي کردم خدا و خداگريي را به بهترين شکل ممکن با هماهنگ ترين بيان‌ها متناسب با مخاطبانم، هماهنگ با شرايط زمان و مکان، معرفي کنم و به نام خدا در اين کار موفق بودم.
سعي کردم مردم را، کساني را که کمتر مورد توجه تبليغات مذهبي و معنوي بودند، متوجه خدا کنم، به تسليم و خدمتگزاري دعوت کنم، به خداوند و روند خداگرايي پيوند بزنم و از اين طريق آنان را از نگاه خودم، از مرگ و نابودي نجات دهم... به خواست خداوند در اغلب موارد در اين کار موفق شدم. دهها هزار محصول اين درخت بسيار پربار، و هزاران نشانه و مستند مرا علاوه بر اقناع قلبي، عقلاً نيز اقناع مي‌کردند که خداوند اين را هم به انجام رسانده است. بعد از شروع دوره‌هاي آشکار، فعال ترين و ملموس ترين قصدم نجات روحي بود. نجات از مرگ. و اين کار را در هر جايي، چه در جلسات عمومي، چه در نوشته ها، در جلسات خصوصي، در خيابان، در پارک و در هر جاي ديگري، متناسب با شرايط مخاطب انجام مي‌دادم...


احياء ايمان به خدا، انتشار عشق به خدا، جذاب و کارسازنمايي حضور الهي و ضرورت و اجتناب ناپذيري تسليم و خدمتگزاري از جمله خطوط اين مددرساني و نجات روحي بود. نياتم خودبخود و بدون کنترل، جاري و مستتر در همان حرفها، نوشته‌ها و کارهايي است که در همۀ اين پانزده سال و مخصوصاً در يازده سال اخير بوده است. همان محتوا و جهت‌هايي که در اولين کتاب تعاليم هست، همان بر ذهن و نگاهم حاکم بود. به همين دليل عملکرد ما، رفتارهاي ما، فعاليتهاي ما و محصولات کار ما، مؤيد و تصديق کنندۀ همين نيات بود. همگي تأييدي بودند بر قصد بزرگ تسليم و خدمتگزاري که همين هم تبديل شد به شعار و عهد عمومي ال ياسين و الاهيون. «الهي ‌اي كه با مني تسليم و خدمتگزارم و روز و شب تو را مي‌خوانم».
لینک‌های مرتبط:
صفحات ایلیا رام الله, دانلود فیلم های ایلیا میم رام الله, دانلود فیلم ها و عکس های پیمان فتاحی, دانلود فایلهای پی دی اف مربوط به پیمان فتاحی, دانلود کتاب های منتسب به سخنرانی های پیمان فتاحی,,ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, دانلود صحبت ها و حرف های ایلیا میم رام الله -پیمان فتاحی, اشنایی کامل و اجمالی با تفکر ایلیا میم رام الله -پیمان فتاحی -ضد فرقه رام الله, سایتها و وبلاگ های هواداران طرفداران و دوستداران ایلیا میم رام الله - پیمان فتاحی, همه صحبت ها و سخنرانی های ایلیا رام الله -پیمان فتاحی,عرفان رام الله, عرفان رام اله, عرفان ایلیا میم رام الله, عرفان رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله, عرفان ایلیا, جهان,دموکراسي,صلح,نوين,انحلال,ظهور,صادق,ازدواج,اختلاف,سرنوشت,جهان,خانواده,تغذيه,شراکت,صلح,قدرتمند,پيوند,اديان,ایلیا ,ایلیا رام الله ,ایلیا میم ,پیمان فتاحی ,جمعیت ال یاسین,الیاس رام الله ,فتاحی ,ال یاسین ,استاد ایلیا ,ضد فرقه ,ایلیا میم رام الله , انسان , اسم , عنوان , ادعا , لباس , پادشاه , گدا , نظام , روحانی , واقعیت , مدعی , عرفان , شناسنامه , مسیحی , ماسک , دلقک , جلاد , جهان , مردم , ایمان , خداپرست , معتقد , پول پرست , شيطان پرست , شهوت پرست , همسر ,  فرزند , دين , دزد , قاتل , قديس , , پادشاه , پيامبر ,رهبر , ديوانه , شياد و كلاهبردار , دزد , پليس , ماشين رختشويي , ملي گر , سرباز , فدايي , قهرمان , آتش , فريب , حقه‌ , سيستم عصبي , هورمون , مغز , قرباني , دكترين, آزادي , کتاب,زندگي , شاگردان قديمي , قرآن , مدرسه , تحصيل , مسابقه, قرائت قرآن , تفسير قرآن , آهنگ زيبا , كودك


[1] منبع: فيلم گزارش مستند از زندگي ايليا «ميم»

فعاليتهاي ياسين به روایت شاگردان استادایلیا


(قسمت اول)
به روايت ال ياسين
مخاطبان تعاليم استاد از همۀ اقشار مردم بودند... اما مهمترين مخاطبان، جوانان و دانشجويان و اهالي فکر و فرهنگ و دانشگاهيان بودند. خود اينها هم سه طيف هستند. يک طيف عمومي که صرفاً به سخنراني‌هاي عمومي مي‌آيند. هر جا که فراخوان مي‌شدند، مي‌آمدند و غالباً براي ادامۀ تعاليم از کوششي دريغ نمي کردند. طيف کوچکتر، فعالان بودند. اينها به دليل ابراز اشتياق بيشتر و اعلام و پيگيري‌هاي خود در فعاليتهاي ثانويه هم حضور داشتند و بنابراين اغلب در جلسات غير عمومي هم حاضر بودند. به مجموعۀ اين جمعيت فعال‌تر ياسين گفته مي‌شد... اسم اصلي ال ياسين بود و اين از آيۀ قرآن: السلام علي ال ياسين، گرفته شده بود اما اصطلاحي که تکرار مي‌شد همان ياسين بود كه اين با گروه ياسين متفاوت بود. به توصيه استاد، ال ياسين وارد فعاليتهاي مختلفي شده بودند. در يازده سال گذشته ما بيش از ده نشريه داشتيم که اکثر آنها توقيف و تعطيل شد. نشريه‌هاي ما، از ديدگاه تخصصي و در زاويه‌اي که کار مي‌کردند تقريباً مشابه نداشتند و بيش از اکثر نشريات محوري، حائز مؤلفه‌هاي تخصصي بودند و از نظر معنايي بسيار غني‌تر از نشريات مشابه ديگر. کساني که اين نشريه‌ها را اداره مي‌کردند قبلاً هيچ تجربه‌اي از اين کار نداشتند. برنامه ريزي در قدم‌هاي اول زير نظر خانم پِريا يا افراد ديگر انجام مي‌شد که آنها هم اين کار را تحت آموزش و زير نظر استاد انجام مي‌دادند. اين نشريه‌ها همانطور که از نامشان پيداست در زمينه‌هاي مختلفي بودند: هنر زندگي متعالي، علم موفقيت، هنرهاي زيستن، علوم باطني، اخبار كودكانه، تفكر متعالي و...
به موازات اين تشکل ها،NGO‌هاي ديگري نيز قبل و بعد از اين نشريات به وجود آمد. مانند موسسات انتشاراتي، موسسات فرهنگي و هنري، تشکل پيام (گروه پيام) که کار آنها آموزش سخنراني و تربيت مدرس بود و خود استاد گاهي آموزش مي‌دادند يا کساني که قبلاً ايشان آموزش داده بودند. تشکل‌هاي (گروههاي) قلم و نويسندگي.... فعاليتهاي مختلف خيريه، زيست محيطي (مثل NGO جبهه طبيعت) و ...
بزرگتر و پرحجم‌تر از هر فعاليت ديگر، گروه‌ها و پروژه‌هاي تحقيقاتي بود که مستقيم زير نظر استاد و با راهبرد ايشان يا به صورت غير مستقيم توسط خانم پِريا انجام مي‌شد...
طي يازده سال گذشته چند صد پروژۀ مطالعاتي و تحقيقاتي، برنامه ريزي و راهبرد شد. بعضي از آنها به مراحل نهايي رسيدند و بسياري تا مراحل نيمه نهايي پيش رفتند و هنوز هم در جريان اند. جنبه‌هاي فوق العاده‌اي در اين فعاليتها وجود داشت که شايد براي کساني که از بيرون مي‌ديدند باورکردني نبود...
اين فعاليتها بدون پول انجام مي‌شد اگر هم هزينۀ اندکي وجود داشت توسط دوستان تأمين مي‌شد. اين موضوع براي کساني که فعاليتهاي مشابه را انجام مي‌دادند باورکردني نبود. مثلاً هزينۀ ما براي بستن نشريات شايد يک دهم يا يک سي ام نشريات ديگر بود. اکثر کارها را بچه ها انجام مي‌دادند. نکتۀ ديگر توانايي بسيار پايين بعضي از اين بچه‌ها بود. واقعاً بعضي از آنها در بعضي از کارهايي که قرار مي‌گرفتند (مثلاً براي سخنراني) توانايي شان نزديک به صفر بود اما بعد از مدتي بر زمينه‌اي که به آن توصيه شده بودند مسلط مي‌شدند...
چيز پراهميت ديگري که فوق العاده بود، چرخش‌ها و تغييرات بود. مثلاً بعد از آموزش روش‌هاي حل مسئله و تصميم گيري (روشهاي سه دهم، هفت دهم يا برنامه ريزي) در برخورد با بعضي مسائل از اين روش‌ها استفاده مي‌کردند و واقعاً فکر مي‌کردند. بعضي‌ها هم اين مايه‌ها را از قبل داشتند.
فعاليتهاي بظاهر مختلفي که در طول سالها به ما واگذار مي‌شد اهداف مختلفي نداشت زيرا هدف يكسان بود. تلاش براي احياء معنويت الهي و خداگرايي. براي تحقق تسليم الهي و خدمت به خدا. براي بازگشت دوباره به خداوند و برقراري ارتباط الهي. براي احياء فرهنگ تفكر و سوال سازي. جهت گيري همۀ آنها هم يکسان بود. توانمندسازي افرادي که واقعاً مشتاق و پيگير بودند، يکي از شاخص ترين اين نتايج بود. روال کار مثل ارتقاء کارکرد کامپيوتر بود...
طي فعاليتهاي به ظاهر مختلف، ما تفکر و سوال کردن و سوال ساختن را ياد مي‌گرفتيم. تحقيق کردن و محقق بودن را بيشتر تجربه مي‌کرديم و بعضي از ما براي آموزش دادن و سخنراني کردن آماده مي‌شديم. در طول فعاليتها ما بيشتر و بيشتر با جنبه‌هاي پنهاني از خودمان آشنا مي‌شديم. خود خواهي ها، ضعفها، خودباختگي‌ها و بي عدالتي‌ها به ويژه از طريق آينۀ ديگران، نمايان‌تر مي‌شد و بنابراين با وضوح بيشتري آنها را مي‌ديديم...
يکي از نتايج مهم اين مسئله بود که ما با فعاليتهاي رايگان آشنا مي‌شديم چيزي که در اين دوره زمانه مثل خيال است. الاهيون پولي نمي گرفتند اما تحقيق مي‌کردند، دوره‌هاي آموزشي تفكر و تحقيق را مي‌گذراندند، آموزش تفكر مي‌دادند. سخنراني ياد مي‌گرفتند و سخنراني مي‌كردند... خيلي‌ها براي انجام اين کارها حاضر بودند هزينه‌هاي سنگيني را پرداخت کنند مثلاً چندين سال پيگيري مي‌کردند تا يک کار تحقيقاتي به آنها داده شود. نتيجۀ اين پروژه‌هاي تحقيقاتي غالباً تغيير توان تفکري و ايجاد هويت محقق و رويکرد محققانه در فرد بود و اندازۀ اين اثر گذاري متناسب با موضوع و نوع تحقيق و ميزان تلاش افراد بود...
بعضي از کارها به کساني واگذار مي‌شد که واقعاً هيچ تواني در موضوع واگذار شده نداشتند. نتيجۀ بعضي از اين واگذاري‌ها فوق العاده بود و گاهي با نمونه‌هاي مشابه، که توسط افراد توانمند انجام شده بود، امكان مقايسه نداشتند. مثلاً بعضي از محققان يا سخنرانان يا هنرمندان ما، با وجودي كه از صفر شروع كرده بودند اما در مدت كوتاهي با افراد توانمند در آن موضوع خاص، برابري مي‌كردند يا حتي گاهي برتري داشتند.
لینک‌های مرتبط:
اولين بار در سال 1375 آموزش‏هاي علني و عمومي پیمان فتاحی در سن 23 سالگي در تهران آغاز شد , آموزش هاي ايليا «ميم» , الاهيسم خوانده مي شود ,. ایلیا رام الله براي تعليمات خود پولي دريافت نمي‏کند , بنيانگذار الاهيسم ماهاآواتار مي‌باشد , ماهاآواتار در ايران با اسم استاد روح الله شناخته مي‌شود , الاهيسم باطني را مي‌توان معادل علوم باطني با جهت گيري خداگرا دانست و ارتباطي با هيچ يک از اديان , مذاهب يا فرقه‌ها ندارد , يکي از محوري‏ترين آموزش‏هاي پیمان فتاحی- آموزش روش‏هاي سي و شش گانه تفکري است که با عنوان XYZ شناخته مي‌شود ,روشهایی مانند تفکر خلاق-تفکر مفهوم‏ياب- دورانديش- قرينه‏اي- فراانديش- روش‏هاي تصميم‏گيري- تصميم‏سازي و تصميم‏بيني از تعالیم ایلیا رام الله می باشد , آموزش‏هاي عمومي ايليا «ميم» درباره حضور الهي , تجربه عشق الهي , احياء روح , انقلاب دروني , نور زنده , هدايت الهي و زندگي متعالي مي‌باشد, نظامسياسي,ديني,اجتماعي,اقتصادي,فرهنگي,ديناميك,جلساتتفكر,فروردین, ایلیامیم, منتسب, حزب الله, ویرایشی, تخصصی, پیاده سازی, گویندگان, انعکاس, تعمیم, نشریه حرکت دهندگان, مذاکره, امریکا, ترغیب, ظلم, توطئه, ملت, سیاستمدار, بت, محکوم, ظاهر, شایعه, جعل, رسانه, اینترنت, مخفیانه, فرصت, شهرت, معرکه گیران, علاقه, ضد و نقیض, شایعه, تحریف, تفکر و تحقیق, فوق بشری, مخصوص ژنتیکی, صهیونیستی, اشیاء نورانی, معابد, بیگانگان,  اکثریت, کفایت, نشانه, دلالت, بحث, ناهنجار, گرگ, ببر, رایگان, قانع, اموزش, تحقیق, افسون, سحر, خاص, مهندس نمکیان, دکتر کی نژاد, علمی, ژنتیک, سرمایه, خدمتکار, متفاوت, بهانه اشپز, رها,ناشناخته